دانلود آهنگ محسن شیخ الاسلامی و احسان سمواتی زن بی سایه
امروز برای شما دانلود آهنگ محسن شیخ الاسلامی و احسان سمواتی زن بی سایه را آماده کردیم تا از گوش دادن به آن لذت ببرید
پخش این آهنگ بصورت آنلاین
متن آهنگ محسن شیخ الاسلامی و احسان سمواتی زن بی سایه
────┤ ♩♪♫♪♩♫♪♩♫♪♩ ├────
نیمه ای از سایه اش بی‌تاب یک دیدار بود
نیمه ای دیگر از عشق و عاشقی بیزار بود
با کدامین نیمه فهمیدم زنی بی سایه است
در سکوت کافه‌ای ، هم‌صحبتش سیگار بود
پک بزن تنهایی‌ات را بی هیاهو باوقار
پک بزن تا سرفه های ممتد و دنباله‌دار
دود کن جمعیتی را در غروب جمعه ات
پک بزن ، پس بی خیال زوزه ی سگ های هار
شاید از رقاصیه تالار پاریس آمدی
یا ادارات زمخت تازه تاسیس آمدی
خیره ام عطر عدن از لای انگشتان توست
حقه های دلفریب ذهن ابلیس…آمدی
تو خودت کوه غمی ، همدرد میخواهی چرا
روح مادر مرده ی ولگرد میخواهی چرا
کام سیگارت شرف دارد به هر تن سوزی ات
از خدا معشوقه ای نامرد میخواهی چرا
آخرین نسل رنسانسی ، نه دنیایی مدرن
عاشق نوشیدن قهوه ، نه در جایی مدرن
تو شبیه بوسه ی ما قبل تاریخی که عشق
انتقالش داده بر سرخی لب هایی مدرن
خنده ی تلخی و مشغول نقاب دیگری
مثل من تاوان تلخ انتخاب دیگری
یا تو باید با کسی در خواب همبستر شوی
یا تنت را جا دهی در تخت‌خواب دیگری
حاصل تکوین تو حوای آدم بودن است
بازی آغوش و آتش زیر این پیراهن است
در مسیری که فقط آدم به آدم میرسد
در جهان بی عدن، تکلیف حوا روشن است
خسته از تقویم طولانی‌ترین یکشنبه ای
هفته ها گرداب طوفانی‌ترین یکشنبه ای
روز شنبه سایه ات پشت سرت مخفی شده
روز بعدی عصر بارانی ترین یکشنبه ای
یک جرقه چشمکت آتش بیار معرکه‌اس
خنده های اندکت آتش بیار معرکه‌اس
دل ببر چشمی بچرخان رو به خاکستر ببین
شعله های فندکت آتش بیار معرکه‌اس
ناقلت،مقتول تیغه تیزه تنده هر نگاه
قطره های لخته خونی در شکافی بی پناه
من گمان کردم تو از تحلیل دنیا کمتری
عامل جنگ جهانی ، مهر تایید گناه
قاب زردی ، مثل پاییزی که پایانی نداشت
مشتری فصل سردی که زمستانی نداشت
من جدا و قصه ی ابهام درد تو جدا
قصه ی پر محتوای تو داستانی نداشت
کام آخر بعد عمری از دهانت زد به چاک
سایه‌ات دنیا نیامد از جهانت زد به چاک
ساعتم از نیمه شب رد شد و هرگز برنگشت
سیندرلا، خوش خیالی قهرمانت زد به چاک
میروی…پایان تو پایان دنیا میشود
شعله ی کبریت من محو تماشا میشود
مرده ای،اما به جایت عصر هر یکشنبه ای
یک زن بی سایه کنج کافه پیدا میشود
────┤ ♩♪♫♪♩♫♪♩♫♪♩ ├──── آهنگ محسن شیخ الاسلامی و احسان سمواتی زن بی سایه
نیمه ای دیگر از عشق و عاشقی بیزار بود
با کدامین نیمه فهمیدم زنی بی سایه است
در سکوت کافه‌ای ، هم‌صحبتش سیگار بود
پک بزن تنهایی‌ات را بی هیاهو باوقار
پک بزن تا سرفه های ممتد و دنباله‌دار
دود کن جمعیتی را در غروب جمعه ات
پک بزن ، پس بی خیال زوزه ی سگ های هار
شاید از رقاصیه تالار پاریس آمدی
یا ادارات زمخت تازه تاسیس آمدی
خیره ام عطر عدن از لای انگشتان توست
حقه های دلفریب ذهن ابلیس…آمدی
تو خودت کوه غمی ، همدرد میخواهی چرا
روح مادر مرده ی ولگرد میخواهی چرا
کام سیگارت شرف دارد به هر تن سوزی ات
از خدا معشوقه ای نامرد میخواهی چرا
آخرین نسل رنسانسی ، نه دنیایی مدرن
عاشق نوشیدن قهوه ، نه در جایی مدرن
تو شبیه بوسه ی ما قبل تاریخی که عشق
انتقالش داده بر سرخی لب هایی مدرن
خنده ی تلخی و مشغول نقاب دیگری
مثل من تاوان تلخ انتخاب دیگری
یا تو باید با کسی در خواب همبستر شوی
یا تنت را جا دهی در تخت‌خواب دیگری
حاصل تکوین تو حوای آدم بودن است
بازی آغوش و آتش زیر این پیراهن است
در مسیری که فقط آدم به آدم میرسد
در جهان بی عدن، تکلیف حوا روشن است
خسته از تقویم طولانی‌ترین یکشنبه ای
هفته ها گرداب طوفانی‌ترین یکشنبه ای
روز شنبه سایه ات پشت سرت مخفی شده
روز بعدی عصر بارانی ترین یکشنبه ای
یک جرقه چشمکت آتش بیار معرکه‌اس
خنده های اندکت آتش بیار معرکه‌اس
دل ببر چشمی بچرخان رو به خاکستر ببین
شعله های فندکت آتش بیار معرکه‌اس
ناقلت،مقتول تیغه تیزه تنده هر نگاه
قطره های لخته خونی در شکافی بی پناه
من گمان کردم تو از تحلیل دنیا کمتری
عامل جنگ جهانی ، مهر تایید گناه
قاب زردی ، مثل پاییزی که پایانی نداشت
مشتری فصل سردی که زمستانی نداشت
من جدا و قصه ی ابهام درد تو جدا
قصه ی پر محتوای تو داستانی نداشت
کام آخر بعد عمری از دهانت زد به چاک
سایه‌ات دنیا نیامد از جهانت زد به چاک
ساعتم از نیمه شب رد شد و هرگز برنگشت
سیندرلا، خوش خیالی قهرمانت زد به چاک
میروی…پایان تو پایان دنیا میشود
شعله ی کبریت من محو تماشا میشود
مرده ای،اما به جایت عصر هر یکشنبه ای
یک زن بی سایه کنج کافه پیدا میشود
────┤ ♩♪♫♪♩♫♪♩♫♪♩ ├──── آهنگ محسن شیخ الاسلامی و احسان سمواتی زن بی سایه
